بایگانی
سال 92
سالها پیش عادت داشتم روزهای آخر سال در دفتر خاطراتم درباره سال گذشته بنویسم و هدفهام برای سال آینده را مشخص کنم. برای مدتی این عادت به وبلاگم منتقل شد و الان حتی یادم نیست که هنوز این عادت را دارم یا نه. فقط می دانم که هنوز دوست دارم این روزها سال گذشته را مرور کنم و نگاه مختصری به سرخط برنامههای سال بعدم داشته باشم.
وقتی به سال 92 فکر میکنم بارزترین نکتهاش برای من شناخت جدیدی بود که از خودم پیدا کردم. شناختی که در ازاء دو اتفاق بزرگ برای من بدست آمد.
اتفاق اول مصیبتبارترین رویداد زندگیم بود، هرچند از بچگی عادت داشتم فکر کنم اگه روزی مادرم نباشد من چه حسی خواهم داشت، و سالهای اخیر یکی از بزرگترین ترسهای زندگیم از دست دادنش بود اما همیشه فکر می کردم راحت از پسش برمیآیم.دریغ که تازه بعد از رفتنش متوجه شدم چقدر از لحاظ روحی به او وابسته بودم و وجودش چه عنصر مهمی در زندگی نه روزانهام بلکه هرلحظهام بود.چقدر از تلاشهای زندگیم فقط برای این بود که خوشحالیش را ببینم و…. این شناخت تاثیری برای من و مادرم نداشت اما حداقل سعی میکنم ازش برای آدمهای دیگری که در زندگی من مهم هستند بهره ببرم تا بعدا افسوسهای این یکسال اخیر برایم تکرار نشود.
دومین اتفاق مهاجرت بود. چیزی که از بچگی همیشه عضو ثابت رویاهام بود و از ابتدای جوانی برایش برنامهریزی کرده بودم. ایران را همیشه خیلی دوست داشتم اما همیشه فکر میکردم وقتی مهاجرت کنم خیلی خوشحال خواهم بود و دردی بنام غربت هرچند اذیت کننده است اما نه زیاد.
واقعیت این است که من اینجا را دوست دارم اما از ته قلبم خوشحال نیستم.از تصمیمی که گرفتم راضیم و قصدی برای برگشت ندارم اما با از ته دل خوشحال بودن خیلی فاصله دارم. اینجا کشور من نیست، شهر من نیست و مردمش مردمی نیستند که از آنها فرار کردم اما کنارشان و مثلشان شکل گرفته بودم.
هوای اینجا مثل هوای تهران کثیف نیست از تمیزی برق می زند و وقتی نفس میکشی راضی هستی اما از آسمان که بیای پایین رضایتت کم میشود، دنبال کوچه و خیابانهای آشنا میگردی و نمییابی و هرروز نوستالژیکتر از قبل میشوی . مهاجرت خیلی خوب است، خیلی مزایا دارد، اما یه گوشهای از وجودت ، از فکرت و از قلبت همیشه جای دیگریست.این را می دانستم اما نمی دانستم این گوشه چقدر وسیع است.
آخر سالی دوست نداشتم ناله کنم اما هرکاری کردم درنهایت این پست چیزی نشد جز ناله. این هم بعد جدید دیگری که جدیدا کشف کردم چقدر درش قابلیت دارم.