بایگانی
عدم شناخت و اعتماد به نرمافزار
اینروزها برای پروژه درس معماری سازمانی ، سر و کارم با یک سازمان کوچک نیمهدولتی اما بسیار سنتی افتاده است. منظورم از سنتی ، سطح اطلاعات افراد نسبت به فناوری اطلاعات و کلا محیطهای مکانیزه است. اکثر کارمندان این سازمان افرادی هستند که از سن بالایی برخوردارند و اما اکثرا تحصیلکرده و صاحبنظر در رشتههای تخصصی نظیر علوم پایه، مهندسی و پزشکی و علوم انسانی هستند، با اینحال آشنایی آنها با ابزارهای نرمافزاری که میتواند به انجام بهتر کارهایشان کمک کند اکثرا در حد word و نهایتا TEX برای وارد کردن پژوهشها و مقالاتشان است.
تا الان با چند واحد از این سازمان مصاحبههایی داشتهام و در این بین نکتهای که برایم جالب بوده این است که در غیاب سیستمهای مکانیزه جدید و از رده خارج شدن سیستمهای قدیمی تحت DOS انها، هریک از این واحدها و گاهی حتی در سطح افراد هر واحد، رویهای دستی اما جداگانه از واحدهای دیگر یا حتی افراد دیگر جهت ثبت و پیگیری وظایف اختصاص داده شدهاست. اکثر این واحدها بهدلیل ماهیت سازمان ارتباط تنگاتنگی باهم دارند. و درجریان رویههای یکدیگر قرار میگیرند. بنابراین انتظار میرود که از تجربیات یکدیگر استفاده کنند و نهایتا اگر بهردلیلی رویههای یکدیگر را دچار کاستی میبینند، آن را تکمیل کنند نه اینکه کامل تغییر بدهند. اما متاسفانه تاجایی که من توانستم با آنها صحبت کنم . اکثرا رویهای جداگانه اتخاذ کردهاند.
بغیر از جداگانه بودن رویه ها اصرار بر دستی بودن آنها نیز هنوز وجود دارد، مگر اینکه تضمین داده شود که همه کارهای آنها در نرمافزاری در آینده دیده خواهد شد، درواقع چون شناختی ندارند، بشدت نگران هستند که روند فعالیتها از دستشان در برود، در برخی از واحدها یکی از نیروهای جوانتر و با سلیقهتر ، با استفاده از امکانات نرمافزاری ابتدایی نظیر Excel سعی در نظمدهی به کارها کردهاست، اما بازهم متاسفانه از طرف پیشکسوتانش استقبال چندانی نمیشود مگر اینکه خود وی مسئولیت کل ورود اطلاعات و گزارشدهی را برعهده بگیرد.
خلاصه کلام عجیب اما واقعی است که گاهی حتی قشر تحصیلکرده علاقه عجیبی به چنگ انداختن به دانستههای حوزه خود دارند و انگار از وارد شدن به حوزه دیگری که میتواند در جهت راحتتر شدن کارهای خودشان نقش بسیار بسیار موثری را داشتهباشد ، میترسند. هرچند این ترس باعث عدم ورودشان به آن حوزه نخواهد شد، چون بناچار برای جانماندن از روند جاری باید بر ترس خود بالاخره غلبه کنند، اما مسلما کارشان را بسیار کند خواهد کرد. و این کندی روی کل سازمان هم تاثیر خواهد داشت.