بایگانی
نام ایران برای حداقل ما معنی دارد
امروز ساعت شش صبح بسادگی وقتی اسم ایران بعنوان برنده بهترین فیلم خارجی در گلدن گلوب اعلام شد، جیغ کشیدم.
آن لحظه شاید برای میلیونها انسانی که این مراسم را زنده در دنیا تماشا میکردند هیچ معنی نداشت، اما برای من و هزاران نفر دیگر در ایران و ایرانی خارج از ایران لذت بخش بود.
لذت اینکه در زمانی که هرروز نام ایران مساوی با جنگ و حنگ خواهی دانسته می شود، جایی هست که از هنر مستقل ایران (تا جایی که می شود) صحبت شود و مردی از صلح دوستی مردمش صحبت کند.
این لحظه برای من شادی لحظه ای بزرگی بود و غروری که ممنون اصغر فرهادی و تیمش هستم. سپاس برای بوجود آوردن این لحظه.
جدایی نادر از سیمین
اگر فیلم جدایی نادر از سیمین را ندیدهاید نخوانید، فقط با اعصابی پولادین حتما این فیلم را ببینید.
در صحنه آخر فیلم وقتی قاضی از ترمه می پرسد میان پدر و مادر کدام یک را انتخاب میکند، ترمه درحالیکه اشکهایش آرام آرام سرازیر میشود میپرسد که الان باید بگوید؟ قاضی می گوید اگر هنوز فکرهاتو نکردی… که ترمه میگوید : چرا فکرهایم را کردم و… این دیالوگ بیش از یکبار تکرار می شود.
آدم درونش احساس میکند قلبش فشرده میشود، جایی که فکرهایت را کردهای و تصمیمت را گرفتهای اما نمی خواهی آنرا به زبان بیاوری ، می خواهی آنرا بتعویق بیندازی، تا جایی که بشود از بیان دورتر و دورتر شوی و باوجودیکه گریزی نیست ، اما بازهم باتمام وجود آرزو میکنی ایکاش اصلا شرایطی بوجود نمیآمد تا مجبور باشی تصمیم بگیری.
اصغر فرهادی فیلمی ساخته که آنقدر واقعی است، تک تک صحنهها و دیالوگها و آدمها و شرایطش، که هیچ جای فیلم نمیتوانی بگویی ولش کن، فقط یه فیلم بود.